خشناء

معنی کلمه خشناء در لغت نامه دهخدا

خشناء. [ خ َ ] ( ع اِ ) تره سبز غیر املس و خوشمزه مانند خرفه لزج. ( ازمنتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). || ناقه لاغر. ( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ). || ( ص ) مؤنث اخشن. ( از منتهی الارب ).
- کتیبة خشناء ؛ لشکر بسیارسلاح. ( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ).

جملاتی از کاربرد کلمه خشناء

( فصيرها فى حوزة خشناء يغلظ كلمها، و يخشن مسها و يكثر العثار فيها، و الاعتذارمنها.) (337)