خموش گشتن

معنی کلمه خموش گشتن در لغت نامه دهخدا

خموش گشتن. [ خ َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساکت شدن. سکوت کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : چون سلطان خموش گشت گفت سلطان بفرماید شنیدن. ( نوروزنامه خیام ).

معنی کلمه خموش گشتن در فرهنگ فارسی

ساکت شدن سکوت کردن

جملاتی از کاربرد کلمه خموش گشتن

لب زخمم خموش از شکوه خواهد گشتن آن روزی که شکّر خنده، شوری در نمکدان تو اندازد