خدا جویی

معنی کلمه خدا جویی در لغت نامه دهخدا

خداجویی. [ خ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل طلب خدا کردن. عمل جستن خدا. کنایه از دینداری. کنایه از تقوی.

معنی کلمه خدا جویی در فرهنگ فارسی

عمل طلب خدا کردن عمل جستن خدا

جملاتی از کاربرد کلمه خدا جویی

گر ره به خدا جویی در گام نخست نقش خودی از صفحهٔ جان باید شست
طاعت مزدور مجبور است آن از خدا جویی بسی دور است آن
خدا جویی سزا باشد سراندازان فانی را که عاشق در نظر نارد طریق صرفه دانی را
گر خدا جویی بجو این قوم را زانکه ایشانند خاصان خدا