خوش معاشرت

معنی کلمه خوش معاشرت در لغت نامه دهخدا

خوش معاشرت. [ خوَش ْ / خُش ْ م ُ ش َ / ش ِ رَ ] ( ص مرکب ) خوش مجالست. آنکه آداب دوستی و مجلس آرایی داند. آمیزنده. آنکه در دوستی طریق دوستی داند.

معنی کلمه خوش معاشرت در فرهنگ فارسی

خوش مجالست آنکه آداب دوستی و مجلس آرایی داند آمیزنده .

جملاتی از کاربرد کلمه خوش معاشرت

هر كه با خلق خدا اعم از خانواده خود ((زن و فرزندان و خويشان )) و رفيقان وهمسايگان خلق نيكو دارد و به اخلاق خوش معاشرت كند همه او را دوست مى دارند و نزد هركس محبوب و محترم است و بالنتيجه در دنيا رزق وسيع و در آخرت مقام رفيع خواهد يافت((و بايد اين نكته را بدانيم )) كه خلق نيكو نه تنها زبان خوش است بلكه اتصافروح پاك بمحبت و سيرت انصاف و مروت و عدل و امانت است و وفاى بعهد و صدق و صفاو يكرنگى است و علم و حلم و معرفت و احسان بخلق است .