خزعبلات

معنی کلمه خزعبلات در لغت نامه دهخدا

خزعبلات. [ خ ُ زَ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ خُزَعبِل. ( منتهی الارب ). رجوع به خزعبل شود.

معنی کلمه خزعبلات در فرهنگ عمید

= خزعبل

معنی کلمه خزعبلات در فرهنگ فارسی

جمع خزعبل .

جملاتی از کاربرد کلمه خزعبلات

هگل از بالا و به دست قدرت‌مندان بر مسند نشست و رسماً فیلسوف کبیر اعلام گردید؛ مردی بود گول، بی‌مزه، تهوع‌آور، … لج-باز و بی‌سواد که در مغلق‌نویسی و فریبا نمودن جنون‌آمیزترین خزعبلات آشفته‌گر به اوج گستاخی صعود کرد. پیروان مزدور او نیز این خزعبلات را با بوق و کرنا، حکمت لایزال اعلام داشتند و همه احمقان، به شتاب، آن را به جان پذیرفتند و به هم پیوستند و همانند گروهی سرودخوان، که نظیرش را نشنیده‌ایم، سرود ستایش خواندند. اقتدار معنوی هگل، که به‌وسیلهٔ قدرت‌مندان فراهم گردید، آن چنان فسحت یافت که فساد فکری را بر سراسر یک نسل کامل جاری ساخت.