معنی کلمات حرف "خ" - صفحه 18
- خبر بر
- خوانگر
- خواند محمد
- خوان چهارم
- خوان دوم
- خنپور
- خنوت
- خنفر
- خنسیر
- خنزب
- خمپاره بستن
- خودات
- خودخوری
- خورد و خواب
- خوردگی الکتروشیمیایی
- خوردگه
- خورده کریز
- خورده پا
- خورده فروش
- خورده دان
- خورده بین
- خورداد
- خورد و خوراک
- خنجر سیم
- خنجر زدن
- خنجر دار
- خنجر بکف
- خنجر اوژن
- خنت
- خنبش
- خنبان
- خناوند
- خنامان
- خنجر خوردن
- خند و تند
- خندق زدن
- خنده اور
- خنجر بر سنگ کشی
- خنج خنج
- خنثی سازی فونات
- خنثی سازی تسلیحات انفجاری
- خنثی ایست
- خنب و خنبره
- خانه تکانی کردن
- خانه به بین
- خانه به اب رس
- خانه برهم خورد
- خانه برداشتن ک
- خانه بر بادی
- خانه بر باد بود
- خانه امام علی
- خویش و پیوند
- خلیج بربری
- خوی الوده
- خار و خس
- خرده فروشی کردن
- خفت کردن
- خون در جگر کردن
- خوارزمشاهیان قد