خشنواز

معنی کلمه خشنواز در لغت نامه دهخدا

خشنواز. [ خ ُ ن َ ] ( اِخ ) نام پادشاه ترکان :
چو آشفته آمد بر خشنواز
بشد پیش تخت و نبردش نماز.فردوسی.

معنی کلمه خشنواز در فرهنگ فارسی

پادشاه هپتالان ( هیاطله ) که در زمان فیروز ساسانی ( ۴۸۳ - ۴۵۹ م . ) بمشرق ایران حمله برد . فیروز مجبور بصلح شد و بار دیگر درصدد تلافی بر آمد و مجددا شکست خورد و فیروز و بسیاری از لشکریانش در خندقی پر آب غرق شدند ( ۴۸۳ م . )

معنی کلمه خشنواز در فرهنگ اسم ها

اسم: خشنواز (پسر) (فارسی)
معنی: تحریفی از نام پادشاه هیاطله

جملاتی از کاربرد کلمه خشنواز

خشنواز یا خشنوار پادشاه هپتالی بود که در زمان ساسانیان سه بار با یورش پیروز یکم رو به رو شد که دو بار نخست شاه ایران را اسیر کرد و بار سوم او را در نبرد هرات به قتل رسانده و پسرش قباد را به اسیری گرفت همچنان در این زمان خوشنواز هپتالی یک بار هم به امپراتوری گوپتا هند لشکرکشی کرد و امپراتوری گوپتا را از بین برد. در پی اسیر بودن نخست شاه ایران قباد در مدت اسارت توانست اعتماد خشنواز را جلب کند و با کمک او به ایران بازگشت و عموی خود بلاش را شکست داده و او را از پادشاهی خلع می‌کند.