خمر محال

معنی کلمه خمر محال در لغت نامه دهخدا

خمرمحال. [ خ َ م َ ] ( اِ مرکب )جایی که در آنجا شراب و عرق و سایر مسکرات مایع فروشند. || قسمتی از مالیات که از فروختن عرق و سایر مسکرات مایع دریافت میشود. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خمر محال در فرهنگ فارسی

جایی که در آنجا شراب و عرق و سایر مسکرات مایع فروشند یا قسمتی از مالیات که از فروختن عرق و سایر مسکرات مایع دریافت میشود .

جملاتی از کاربرد کلمه خمر محال

بدان که خلاف کرده اندر آن کسی از بعضی گناهان توبه کند درست بود یا نه. گروهی گفته اند محال بود که کسی از زنا توبه کند و از خمر نکند که اگر برای آن سمی کند که این معصیت است آن نیز هم معصیت است، پس چنان که محال بود که از یک خم شراب توبه کند و از دیگر نکند که هر دو برابرند، آن معصیت نیز همچنین باشد و درست آن است که ممکن بود که این چنین توبه باشد، بدان که زنا صغیرتر از خمر داند و از صعب ترین توبه کند، یا بدانکه خمر شوم تر از زنا داند که اندر زنا افکند و هم اندر کارهای دیگر و باشد مثلا که از غیبت توبه کند و از خمر نکند و گوید این به خلق تعلق دارد و خطر این بیشتر بود، بلکه روا بود که از بسیار خوردن خمر توبه کند نه از اصل.
علاوه بر اين خمر و ميسر - كه همان شراب و قمار باشد - به نص آيه بقره كه مىفرمايد: (يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير) اثم هستند، و (اثم ) بهنص آيه اعراف كه فرموده : (قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها وما بطن و الاثم والبغى ) حرام است و با در نظر داشتن اين كه سوره اعراف از سوره هاى قديمى قرآناست كه در مكه نازل شده محال است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بهابى بكر اشاره كرده باشد كه با مشركين قمار و شرطبندى كند.