خوش لگام

معنی کلمه خوش لگام در لغت نامه دهخدا

خوش لگام. [ خوَش ْ / خُش ْ ل ِ / ل ُ] ( ص مرکب ) خوش عنان. مقابل بدلگام. رام. غیرسرکش.

معنی کلمه خوش لگام در فرهنگ فارسی

خوش عنان مقابل بد لگام

جملاتی از کاربرد کلمه خوش لگام

شاها، جهان ابلق اگر چند توسن است چون دید زین دولت تو خوش لگام باد
به طبع رفت به زیرم همی جهان جهان چو خوش لگام یکی اسپ تیز رو به مثل
آن کرهٔ سر کشیدهٔ توسن بی‌رایض گشت خوش لگام آخر
کرّه را بر لگام رام کند نام او اسب خوش لگام کند