معنی کلمات حرف "خ" - صفحه 1
- خاکبرداری
- خلاندن
- خلالوش
- خوشهبندی
- خوش صدا
- خوربی
- خودمانی
- خواهشمند
- خوانائی
- خواتین
- خمیر دندان
- خموشانه
- خاك
- خبِر
- خشکبار
- خیاری
- خرزهره
- خشك
- خط دادن
- خط هوایی
- خنجک
- خوشبینی
- خراب شدن
- خدا نگهدار
- خبک
- خاور نزدیک باستان
- خوشخرامی
- خون سیاوشان
- خونسردی
- خير
- خُوْ
- خیانتکار
- خیره شدن
- خیزآب
- خیکی
- خجالت کشیدن
- خدمه پرواز
- خراطی
- خردخرد
- خرده اوستا
- خروجی ۱
- خرپا
- خریش
- خسبیدن
- خشکار
- خارشتر
- خامه ترش
- خانواده زبانی
- خبردادن
- خبرکش
- خجالت زده
- خشکه
- خط تأمین
- خط فرد
- خط ویژه
- خط کشتیرانی
- خطوات
- خفه شدن
- خلنگ
- خم کردن
- خماسی
- خائنانه
- خواهي
- خلجان
- خمینه
- خیمه زدن
- خفن
- خنبه
- خط فرعی
- خشم گرفتن
- خوش شانس
- خدمات گردشگری
- خط آب
- خبب
- خیارک
- خواب گزار
- خازنه
- خیرخیر
- خشکشویی
- خایض
- خلیش
- خاطرجمع
- خط باریک
- خر تو خر
- خدارت
- خسرت
- خیراتی
- خباک
- خدانگهدار
- خوچ
- خارخسک
- خیلخانه
- خندهدار
- خوش خیم
- خادر
- خاک چینی
- خنگ بید
- خشکیدن
- خوش یمن
- خوشمزگی
- خطمی
- خردهفرهنگ
- خط انتقال
- خط پایه
- خالص کردن
- خودبخودی
- خفتانه
- خودفریب
- خردکننده
- خار کردن
- خوارکار
- خط ۱
- خودتراش
- خوشوقتی
- خنثیسازی
- خورپا
- خودبیمارانگار
- خرده ریز
- خفج
- خیاطخانه
- خودخواهانه
- خردهبورژوا
- خمانیدن
- ختنه کردن
- خوشبو کردن
- خازه
- خروزان
- خانه بهداشت
- خودمحور
- خونگیری
- خوهل
- خاراشکن
- خشتمال
- خط آرامی
- خواستنی
- خبرنامه
- خودکشی ناموفق
- خبرگیری
- خامه زده
- خطام
- خفچه
- خط عبور
- خشکه مقدس
- خراشیدگی
- خوانایی
- خماند
- خلنج
- خاربه
- خیزاب
- خط اتصال
- خوش خوراک
- خورگام
- خارسر
- خودکاری
- خولنجان
- خودگشن
- خارپوست
- خیابان فرعی
- خوشبوئی
- خورشت
- خسه
- خوشحال شدن
- خلفای اموی
- خوارق
- خشاب
- خوابانیدن
- خط دید
- خزل
- خالیه
- خناک
- خوابک
- خوشگلی
- خرده مردم
- خویشکار
- خوشیدن
- خردمندانه
- خردما
- خردسنج
- خردتن
- خرخره
- خرخاکی
- خرخاش
- خربندگی
- خربله
- خربت
- خندخند
- خنداب
- خنجین
- خنجریان
- خنثایی
- خنبره
- خمیص
- خمیرگیر
- خمیر کردن
- خمیرابه
- خلق کردن
- خلیقه
- خم دادن
- خم نمایی
- خم هموار