خاص شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) برگزیده شدن. اختصاص یافتن. خاص گردیدن. اِغتِزاز. ( ناظم الاطباء ). - خاص شدن بچیزی ؛ اختصاص یافتن به آن چیز. - خاص شدن نعمت ؛ بنعمت اختصاص یافتن.
معنی کلمه خاص شدن در فرهنگ فارسی
برگزیده شدن اختصاص یافتن
جملاتی از کاربرد کلمه خاص شدن
در واقعه در آن عهد و به خصوص حکومت مرابطین، حساسیت و جدیتی بر اجرای و نظارت بر احکام دینی وجود نداشت برای مثال بهطور علنی در بازارها شراب به فروش میرفت، خوکها در محلات و بازارهای مسلمانان میچرخیدند، آواز غنا در کوچهها به گوش میرسید و در امور دولتی نیز فساد رواج پیدا کرده بود که تمامی این موارد موجب خشم و اعتراض صریح ابن تومرت و یارانش شد طوریکه روز به روز در نزد مردم به چهره شناخته شده تبدیل شد اما آن چیزی که سبب شهره عام و خاص شدن وی شد، اعتراض وی به خواهر خلیفه، المصوره، بود که به همراه ملازمان و یاران خود بدون حجاب به بیرون از قصر آمده بود.[پ ۳] ابن تومرت با دیدن این صحنه، با فریاد اعتراض خود را نسبت به عمل امیرزاده نشان داد.