خضرمی. [ خ ِ رِ ] ( ع اِ ) واحد خضارمه. ( منتهی الارب ). رجوع به خضارمه در این لغت نامه شود. خضرمی. [ خ ِ رَ ] ( ص نسبی ) انتسابی است به خضرمه. ( از انساب سمعانی ).
جملاتی از کاربرد کلمه خضرمی
به گزارش ابن اسحاق عبدالله بن جحش، متحد بنو عبدالشمس با لشکر کوچکی از ۸ تا ۱۲ نفر از مهاجرین به بیرون فرستاده شد. محمد به او فرمانی به صورت نامهٔ مهر و موم شده داده بود تا اینکه بعد از ۲ روز از خروج از مدینه، نامه را باز کرده و بخواند. در مسیر مقرر شده، نامه را باز کرده و فهمیدند که به آنها دستور داده شدهاست تا به محل نخله در جاده طائف-مکه بروند و در آنجا به کاروان مکهایها شبیخون بزنند. آنها سرانجام در نخله با کاروان مکهایها مواجه شدند و با تغییر شکل، تردیدشان را با حاجی نشان دادن خود، برطرف کردند. مسلمانان پس از بدست آوردن موقعیتی مناسب حمله را آغاز کردند. از ۴ محافظ اختصاصی کاروان، عمر بن خضرمی کشته شد و ۲ تن دیگر اسیر شدند، در حالی که نفر چهارمی فرار کرد. با وجود دادن هشدار به دشمن در نتیجهٔ این کار، به نظر نمیرسد گروه مسلمانان مشکلی در برگرداندن کاروان و اسیرها به مدینه داشته باشند. با این وجود برخی تردیدها در گزارش کشتن مکیها در ماه حرام رجب - ماهی که خونریزی حرام است - بیان شدهاست. محمد در آغاز غنائم را تقسیم نکرده باقی گذاشت و سهم خمس آن را که به او پیشنهاد شده بود، قبول نکرد، ولی سرانجام یک وحی(۲:۲۱۷/۲۱۴) کار آنها را توجیه کرد. هیئت نمایندگان مکی به مدینه آمدند تا برای توافق برای پرداخت فدیه اسیران، آنها را آزاد کنند و محمد با پرداخت ۱۶۰۰ درهم برای هر یک بعد از برگشت سالم ۲ تن از مسلمانانی که از بقیه گروه جامانده بودند، موافقت کرد.