خدمت نمودن
معنی کلمه خدمت نمودن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خدمت نمودن
چو نوبت داشت در خدمت نمودن برون زد نوبتی در دل ربودن
2- خدمت نمودن به استاد و دانشمندى كه انسان از محضر او مستفيض مى گردد، و از او علممى آموزد.
عيسى بن مريم به حواريين گفت : من حاجتى به شماها دارم ، آن را برآوريد.گفتند:حاجتت رواست اى روح الله ! پس برخاست و پاهاى آنها را شستشو داد. گفتند: ما سزاوارتربوديم در اين كار از تو فرمود: سزاوارترين مردم به خدمت نمودن به خلق ، عالم است ومن براى شما اين گونه تواضع كردم كه شما نيز براى مردم بعد از من اين گونهتواضع كنيد و آن گاه عيسى (ع ) گفت : به تواضع تعمير مى شود حكمت ، نه بهتكبر، چنان كه در زمين نرم زراعت مى رويد نه در كوهستان