خودفروشی کردن

معنی کلمه خودفروشی کردن در لغت نامه دهخدا

خودفروشی کردن. [خوَدْ / خُدْ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تکبر کردن. بخودلاف زدن.درباره خود سخنان مدح آمیز گفتن. || فاحشگی کردن. خود را برای فحشا بدیگران فروختن.

معنی کلمه خودفروشی کردن در فرهنگ فارسی

تکبر کردن بخود لاف زدن درباره خود سخنان مدح آمیز گفتن .

جملاتی از کاربرد کلمه خودفروشی کردن

اسناد گوناگونی با خط هیروگلیف مصری بر روی پاپیروس، به مصر دوران هخامنشی تعلق دارد. از میان آنها مجموعه پاپیروس‌های ری‌لند است که تعدادی سند از دوره‌های مختلف را دربردارد، یکی از آنها به نام «دادخواست Petesi» به تملک غیرقانونی املاک توسط کاهنان در دوره اولیه شاهنشاهی هخامنشی می‌پردازد. این سند بینشی ارزشمند از سیستم حقوقی مصری به‌دست می‌دهد. حکم کمبوجیه دوم برای محدود کردن اموال معابد مصری و فرمان داریوش بزرگ برای مدون کردن قوانین مصری هم از اهمیت بالای برخوردارند. همخوانی و همنگری کاهنان محلی با ساتراپ مصر در زمان داریوش بزرگ که فِرِنداتش نام داشت، اطلاعاتی در مورد نظام حکومتی کشور به‌دست می‌هد. دیگر اسناد دماتیک دربردارندهٔ اجاره‌نامه زمین‌ها و ستورها (حیوانات اهلی)، فروش بردگان، استخدام کارگران، گزارش‌های خودفروشی (برده‌داری داوطلبانه) و موارد مشابه اشاره کرد.
بعد از اینکه داستان سارا به گوش شبتای رسید او ادعا کرد که در خواب دیده‌است که او، مسیح، با یک زن بدکاره ازدواج خواهد کرد. او چندین نفر را به دنبال سارا فرستاد و با او در خانه هالابی ازدواج کرد. زیبایی او باعث جلب توجه بیشتری نسبت به شبتای شد. حتی ترک کردن خودفروشی توسط سارا نیز به عنوان دلیل دیگری برای مسیح بودن شبتای نزد پیروانش بود. این داستان در نظر آن‌ها با داستان هوسیا در تورات، که به او امر شده بود با زنی بدکار ازدواج کند یکسان دانسته می‌شد.