خدوع. [ خ َ ] ( ع ص ، اِ ) ناقه ای که باری اندک شیر فرودهد و باری شیر پر دارد. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). ناقه و غیر آن که باری شیر فرودهد و باری پر دارد. ( از معجم الوسیط ). || راه که گاه هویدا گردد و گاه مخفی. ( از ناظم الاطباء )( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از تاج العروس ) ( از قاموس ) ( از لسان العرب ). || مرد بسیار فریبکار. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم الوسیط ) ( از متن اللغة ) ( از تاج العروس ) ( از قاموس ).
معنی کلمه خدوع در فرهنگ فارسی
ناقه ای که باری اندک شیر فرو دهد و باری شیر پر دارد .
جملاتی از کاربرد کلمه خدوع
بزرگوارا دارم طمع که برهاند عنایت توام از کید روزگار خدوع