خشنه. [ خ َ ش ِ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث خشن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). ج ، خَشِنات : و ینبت البنفسج فی المواضع الطلیلة الخشنة. ( ابن بیطار ). - ارض خشنة ؛ زمین درشتناک. ( یادداشت بخط مؤلف ). خشنه. [ خ ُ ن َ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است در «خشانة» رجوع به «خشانه » شود. - ذوخشنه ؛ صعب. منه : هو ذو خشنه ؛ ای صعب. ( از ناظم الاطباء ).
معنی کلمه خشنه در فرهنگ فارسی
مصدر دیگر است در [ خشانه ]
جملاتی از کاربرد کلمه خشنه
خمیس خشنه (به عربی: خمیس الخشنة) یک شهر در الجزایر است که در استان بومرداس واقع شدهاست. خمیس خشنه ۵۸٬۵۷۳ نفر جمعیت دارد.