خاک اقدام
معنی کلمه خاک اقدام در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خاک اقدام
تارک ماه و فرق فرقد را خاک اقدام او شده افسر
کرد چون بخت بلند اقدام در تعظیم عرش افسرش را حیله بند از خاک اقدام تو ساخت
خاک اقدام سخنسنجان صغیر از شوق گفت نازم اقدام جناب میرزا عباسخان
آسمان در آن ماتم جامه فوطه کرده و مردمک چشم در آب غوطه خورده، خاک اقدام تاج فرقها شده و خون دیده ها غالیه رخسارها گشته، چون آوازها بغایت رسید و آن نفیر و زفیر بنهایت کشید.
آبیاری: با توجه به موقعیت پس از خشک شدن نیمی از خاک اقدام به آبیاری شود.
الا ای بدر ایوان وزارت که بوسد آسمانت خاک اقدام