خرسند شدن

معنی کلمه خرسند شدن در لغت نامه دهخدا

خرسند شدن. [ خ ُ س َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) تسلی. تسلیت یافتن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || قانع شدن. راضی شدن. شاکر شدن. || شاد شدن. شادمان گشتن :
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم.سعدی ( طیبات ).

معنی کلمه خرسند شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - قانع شدن . ۲ - راضی شدن . ۳ - شادمان گشتن .
تسلی تسلیت یافتن

جملاتی از کاربرد کلمه خرسند شدن

خرسند شدن به یک نظاره زان به که کند ز من کناره