خرشاد. [ خ ُ ] ( اِ ) خرشا. آفتاب. خورشید. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان قاطع ) : گشته از فیض تابش خرشاد کوه در سبز و بوم و بر آباد.روحانی ( از فرهنگ جهانگیری ).
معنی کلمه خرشاد در فرهنگ معین
(خُ ) (اِ. ) خورشید.
معنی کلمه خرشاد در فرهنگ عمید
= خورشید
معنی کلمه خرشاد در فرهنگ اسم ها
اسم: خرشاد (دختر، پسر) (فارسی) معنی: خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
معنی کلمه خرشاد در ویکی واژه
خورشید.
جملاتی از کاربرد کلمه خرشاد
دکتر محمد اسماعیل رضوانی در مصاحبهاش در سال ۱۳۶۷ با مجله کیهان فرهنگی میگوید: «... من در سال ۱۳۰۰ شمسی متولد شدم. زادگاهم قریهای است به نام خراشاد در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند؛ خراشاد گویش دیگری است از کلمه خورشید، که من آن را در الاتنبیه و الاشراف پیدا کردم. در جایی که اقالیم سبعه را تقسیم میکنند به سیارات سبعه میگویند: الاقلیم رابع للشمس و هو بالفارسیه خرشاد. پدرم در آنجا روحانی و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مکتب میرفتم..»