معنی کلمات حرف "ن" - صفحه 4
- نائبان
- ناب گه
- نابارور
- ناباوری
- ناباک
- نابختیار
- نابدید
- نابردنی
- نابرید
- نابوده
- نابود کردن
- ناتاب
- ناتورالیست
- ناجسته
- ناخردمند
- ناخن برای
- ناخنان
- ناخواست
- ناخواستن
- نادال
- ناداری
- نادانستنی
- نادر میرزا
- نادعلی
- نادره بین
- نادروده
- نادمیده
- نارانده
- نارفتنی
- نارسیدگی
- نارلی
- نارپ
- ناریان
- ناز نازان
- نازاده
- نازپری
- نازک ادا
- نازک عذار
- نازک میان
- نازک کاری
- نازکنان
- ناسزای
- ناسفتنی
- ناسوری
- ناسوز
- نافرخی
- نام اور
- نامحمود
- نامرادی
- نان پز
- ناهشیوار
- ناشمار
- ناشناخت
- ناشناسا
- نافرجامی
- ناهق
- ناهیان از منکر
- ناوبان
- ناوردی
- ناپاک دل
- ناپدید کردن
- نبردناو
- نوازنده چیرهدست
- ناودانی
- نو جوان
- نسبت جنسی
- نام بردار
- ناسیونالیسم
- نازک خیال
- نعایم
- نیروی شناوری
- نوازنده پیانو
- نروک
- نفریده
- نهان خانه
- نقش اجتماعی
- نیکوسگال
- نیشاپور
- نمایشگرا
- نهنج
- نهشل
- نشیط
- نامحصور
- ناغوش
- نقض قانون
- نغوله
- نابیوس
- نوشاندن
- نوازیدن
- نجیح
- نيو
- نفحه
- نیزه گذار
- نیمسوز
- نشوه
- نتسرا
- ناهیه
- نائیری
- ناحیه دست
- نخستیسانان
- نردن
- نینتندو
- ناذر
- نیروی گرانشی
- ناگداز
- نازیدن
- نظام آوایی
- نیمسال
- نگاریک
- نازدار
- ناشتایی
- نایژک
- نسر واقع
- نامه رسان
- نجات یافته
- ناجح
- نور محیط
- نقشنما
- نمونهخوان
- ناوگروه
- نغول
- ناهب
- ناشمرده
- نامعقول
- نقابت
- نیوه
- نهگوی
- نبالت
- نادن
- ناموسی
- نت گذر
- نیاز کردن
- نادیده گرفتن
- ناتندرست
- نژندی
- ناشنوایی
- نازنده
- نقیع
- نماز پسین
- نوش خند
- ننگ داشتن
- نعیب
- نداوت
- نوکلئون
- نیوفاوندلند
- نابالغی
- نمکسود کردن
- نرخ گران
- نقاوه
- نامحتمل
- نخل بندی
- نوازنده فلوت
- نکته گیری
- نمونش
- نامستحق
- نگران شدن
- نامه باستان
- نمیق
- نود
- نعیق
- نظرخواهی
- ناصبی
- نثار
- نرمال
- نیم تنه
- نبال
- نسود
- نگهبانان
- نفسا
- ناپاک تن
- نصرالله
- نجنی
- نجم الدین
- نفت خیز
- نارد
- ناسخ و منسوخ
- نصرهم
- نقله
- نابودن
- نه فلک
- نابودنی
- نادیدنی
- نائر
- نراه
- ندو
- نکوه
- نشاط انگیز
- نقش بازی
- نخجوانی
- ناترس
- نفخ صور
- ناچار و چار
- ناچاره
- ناگرویده
- نجا
- نزاری قهستانی
- ناپرهیزگار
- ناحفاظ
- ناپارسا
- نابود شده