نازک خیال. [ زُ ] ( ص مرکب ) که خیالش نازک و لطیف و رقیق است. که مخیله ای دقیق و قوی دارد. نازک اندیش. دقیق الفکر : چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالی را سخن هردم بگرد آن لب خاموش می گردد.جلال اسیر ( از آنندراج ).گرچه صائب نازک افتاده ست آن موی میان فکر ما نازک خیالان را غباری دیگر است.صائب ( از آنندراج ).- نازک خیالان ؛ عارفان و فکرکنندگان در صنایع حق تعالی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
معنی کلمه نازک خیال در فرهنگ معین
( ~ . ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است ، نازک اندیش . ۲ - عارف .
معنی کلمه نازک خیال در فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱ - آنکه دارای تخیلی لطیف ودقیق است نازک اندیش .۲ - عارف .
معنی کلمه نازک خیال در ویکی واژه
آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است، نازک اندیش. عارف.
جملاتی از کاربرد کلمه نازک خیال
نبالد بر خود از شهرت دل نازک خیال من ز انگشت اشارت بیش می کاهد هلال من
افغان که شیشه دل نازک خیال من گردید توتیا ز خیال شکستگی
گرچه زلف عنبرین پر پیچ و تاب افتاده است پیش ما نازک خیالان آن کمر پیچانترست
نیست از نازک خیالی قسمتم جز پیچ و تاب رشته جان من و موی کمر باشد یکی
نازک خیال هم ز سخن می رسد به کام گرتر شود زآب گهرریسمان خشک
ز تنگنای جهان نیست شکوه صائب را که چشم مور به نازک خیال، میدانی است
تا شوی سرحلقه نازک خیالان چون کمر روزگاری مشق پیچ وتاب می باید کشید
مرا فکر غریب آواره دایم از وطن دارد که از نازک خیالان اینقدر درد سخن دارد؟
من از نازک خیالی آن هلال آسمان سیرم که می سوزد نفس خورشید تابان در رکاب من
گه ازموی میان شهرت دهد نازک خیالی را گهی از چین ابرو سکته خواند بیتعالی را