نیکوسگال. [ س ِ ] ( نف مرکب ) نیک سگال. نیک اندیش. خیرخواه. مقابل بدسگال : رهی سوار و جوان و توانگراز ره دور به خدمت آمد نیکوسگال و خیراندیش.رودکی.مرترا نیکی سگالد یار تو چون مر او را تو شوی نیکوسگال.ناصرخسرو.نکونام یعقوب نیکوسگال همی بود یک هفته مهمان خال.شمسی ( یوسف و زلیخا ).
معنی کلمه نیکوسگال در فرهنگ معین
(نِ س ) (ص مر. ) نیک اندیش .
معنی کلمه نیکوسگال در فرهنگ عمید
نیک اندیش، خیرخواه.
معنی کلمه نیکوسگال در فرهنگ فارسی
نیک اندیش، خیرخواه، ضدبدسگال، نیک سگال ( صفت ) نیک اندیش خیر خواه : مقابل بد سگال .
معنی کلمه نیکوسگال در ویکی واژه
نیک اندیش.
جملاتی از کاربرد کلمه نیکوسگال
زبس خوب کاری و از مردمی ز نیکوسگالی و از خرمی
سرای و خانه نیکوسگال و بدخواهش به تیغ تیزش آباد این و آن ویران