ناهق

معنی کلمه ناهق در لغت نامه دهخدا

ناهق. [ هَِ ] ( ع اِ ) جای برآمدن نهاق از گلوی خر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). مخرج نهاق از حلق حمار. مخرج آواز حمار. ج ، نواهق. || حمار. ( معجم متن اللغة ). خر. ( فرهنگ خطی ). خر نر. ( غیاث اللغات از منتخب و صراح ). || تندی در رخسار اسب و خر و جز آن که مجرای اشک در آن است. ( ناظم الاطباء ). ج ، نواهق. رجوع به ناهقان شود. || ( ص ) آواز حمار برکشنده. ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ). نهق الحمار؛ صوت کشهق ، فهو ناهق. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). آنکه نهیق آرد. عرعرکننده.

معنی کلمه ناهق در فرهنگ عمید

۱. بانگ دهنده مانند خر.
۲. خر بانگ کننده.
۳. (اسم ) جای برآمدن بانگ از گلوی خر.

معنی کلمه ناهق در فرهنگ فارسی

جای بر آمدن نهاق از گلوی خر حمار .

جملاتی از کاربرد کلمه ناهق

ناطق و ناهق به صدق علوی و سفلی به ذوق جمله به تسبیح تو قایل ربّ العلا
نه پای هیچ تفکر جهد بر این ناهق نه دست هیچ عبارت رسد در این اسلوب