ناگرویده
معنی کلمه ناگرویده در فرهنگ عمید
معنی کلمه ناگرویده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ناگرویده
وَ بارَکْنا عَلَیْهِ وَ عَلی إِسْحاقَ و برکت کردیم برو و بر اسحاق، وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما و از فرزندان ایشان، مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ (۱۱۳) هم گرویده نیکوکارست و هم ناگرویده ستمکار بر خویشتن آشکارا.
«فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها» باز مگرداند ترا از گرویدن برستاخیز، «مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها» آن کس که ناگرویده است بآن، «وَ اتَّبَعَ هَواهُ» و بر پی دل آورد خویشست «فَتَرْدی» (۱۶) که تباه شوی
ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا آن پاداش ایشان کردیم بآن نسپاسی که کردند و بما کافر شدند، وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ (۱۷) و ما پاداش در خور کنیم مگر ناگرویده ناسپاس را؟
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ تباه مکنید صدقههای خویش بِالْمَنِّ وَ الْأَذی بسپاس بر نهادن و رنج نمودن کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ چون کسی که نفقت میکند مال خویش رِئاءَ النَّاسِ بر دیدار مردمان وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ناگرویده بخدای و بروز رستاخیز فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ نمون وی همچون نمون سنگی خاره نرم عَلَیْهِ تُرابٌ که بر آن سنگ خاک خشک بود فَأَصابَهُ وابِلٌ بآن رسید بارانی سخت فَتَرَکَهُ صَلْداً آن را گذاشت تهی پاک لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا که هیچیز نتوانند که از آن با دست آرند وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (۲۶۴) و اللَّه یاری ده گروه ناگرویدگان نیست.
هر که استوار گیرد ترا بیکتایی و رستاخیز را به بودنی، قالَ وَ مَنْ کَفَرَ گفت و ناگرویده را هم، فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا او را برخوردار کنم اینجا درنگی اندک، ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ النَّارِ پس وی را فرا نپاوم تا ناچاره رسد بعذاب آتش، وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ و بد جایگاهست و شدن گاه.