معنی کلمه نابردنی در لغت نامه دهخدا
چوخورشید شد زرد، لشکر براند
کسی را که نابردنی بد بماند.فردوسی.گفت این ضیاع و اسباب من بخرید که دلم ازاین جایگاه سرد گشت... چون دانستند که حقیقت همی گوید به بهای گران ضیاع او جمله و هر چه نابردنی بود بخریدند و عمران با جماعت خویش برفت. ( مجمل التواریخ ).