نابردنی

معنی کلمه نابردنی در لغت نامه دهخدا

نابردنی. [ ب ُ دَ ] ( ص لیاقت ) مقابل بردنی. غیرمنقول. که لایق بردن نیست. که نمیتوان بردش. نه در خور بردن. غیرقابل حمل که بردنش ممکن نباشد. ماندنی. گذاشتنی :
چوخورشید شد زرد، لشکر براند
کسی را که نابردنی بد بماند.فردوسی.گفت این ضیاع و اسباب من بخرید که دلم ازاین جایگاه سرد گشت... چون دانستند که حقیقت همی گوید به بهای گران ضیاع او جمله و هر چه نابردنی بود بخریدند و عمران با جماعت خویش برفت. ( مجمل التواریخ ).

جملاتی از کاربرد کلمه نابردنی

که نابردنی بود برگاشتند بزال و فرامرز بگذاشتند