نائبان

معنی کلمه نائبان در لغت نامه دهخدا

نائبان. [ ءِ ] ( ص مرکب ) رجوع به نایبان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه نائبان

و این امام بآفاق مشرق و مغرب و شمال و جنوب نتواند رسید تا اثر حفظ او بقاصی و دانی رسد و امر و نهی او بعاقل و جاهل لابد اورا نائبان بایند که باطراف عالم این نوبت همی دارند و از ایشان هر یکی را این قوت نباشد که این جمله بعنف تقریر کند.