نغول

معنی کلمه نغول در لغت نامه دهخدا

نغول. [ ن َ ] ( اِ ) آغال گوسفندان. آغل. نغل. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). زیرزمینی را گویند که در صحرا و دامن کوه بجهت گوسفندان بسازند. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). جائی را گویند که در کوهها و صحراها به جهت گاوان و گوسفندان و چهارپایان سازند شب هنگام در آنجا بسر برند و آن را آغال وآغل نیز خوانند. ( جهانگیری ). جائی که در صحرا برای شب باشی گاوان و گوسپندان سازند. ( از غیاث اللغات ).
نغول. [ ن ُ ] ( ص ) عمیق. ژرف. ( جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). که قعر آن دور باشد. ( از انجمن آرا )( آنندراج ). بحر نغول و چاه نغول ، دریا و چاهی را گویند که قعر آن بسیار ژرف و بسیار دور باشد و هر چه مانند آن بود. ( جهانگیری ) : اگر در بن چاهی نغول فروروی از آفتاب هم غایب شوی. ( بهاءالدین ولد ).آفتاب عبارت از آن دو صفت بود روشنی و گرمی و در این چاه نغول هر دو صفت را نبینی. ( بهاء الدین ولد ).
خاصه هر دم جمله افکار و عقول
نیست گردد غرق در بحرنغول.مولوی.در نغولی بوده آب آن تشنه راند
بر درخت جوز جوزی می فشاند.مولوی.آن زن گفت : خداوند چاه سخت نغول است و ریسمان و دول نداری آب زندگانی از کجا داری ؟ ( ترجمه دیاتسارون ص 158 ). به شمعون و صیادان گفت که در نغولی [ از دریا ] برند کسی را و آنجا دام بیندازند.( ترجمه دیاتسارون ص 48 ). || راه دور و دراز. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). دور. بعید و دراز.( غیاث اللغات ). بیابان دور و دراز. ( از انجمن آرا ).چنانکه عمیق به معنی دور و دراز نیز آمده. کقوله تعالی : من کل فج عمیق ( قرآن 27/22 )؛ یعنی راه دور و دراز، نغول هم به معنی دور و دراز آمده. ( جهانگیری از حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
بر عمر آمد ز قیصر یک رسول
در مدینه از بیابان نغول.مولوی. || تمام. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ). کامل. ( غیاث اللغات ). نهایت. ( برهان قاطع ). گویند: فلانی در فلان هنر نغول است ، یعنی به غور و نهایت آن رسیده است و در آن هنر تمام است. ( برهان قاطع ) ( از جهانگیری ) :
مستک خویش گشته ای گه ترشک گهی خوشک
نازککی و دلبرک در هنرک نغولکی.مولوی ( از جهانگیری ) ( از انجمن آرا ). || ( اِ ) تعمق. تفکر. ژرف اندیشیدن :

معنی کلمه نغول در فرهنگ معین

(نَ ) ۱ - (ص . ) عمیق ، گود، ژرف . ۲ - (اِ. ) راه دور و دراز.

معنی کلمه نغول در فرهنگ عمید

= نغل

معنی کلمه نغول در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - پوشش نردبان و آن چنانست که نردبان را مسقف سازند و آن سقف را نغول گویند . ۲ - نردبان مسقف .

معنی کلمه نغول در ویکی واژه

عمیق، گود، ژرف.
راه دور و دراز.

جملاتی از کاربرد کلمه نغول

نزاری را بناگوشت بزد راه که نه دل می‌برد تنها نغوله
آه از نغولیهای تو، آه از ملولیهای تو آه از فضولیهای تو، یکسان شو از صد شانگی
پس فرو رفت او به خود اندر نغول شد ملول از صورت خوابش فضول
کمند است آنکه افکنده‌ست بر دوش ندانم یا نغوله بر بنا گوش
نیست مرا ز جسم و جان در ره عشق تو نشان ز آنک نغول می‌روم در طلب نشان تو
پسته خندان بفندق مشکین در شکنج نغوله تاب زنند
به دعوی کاکلت از سرفرازی به پیشانی درآمد با نغوله
در نغولی بود آب آن تشنه راند بر درخت جوز جوزی می‌فشاند
به دادش لاجرم سروا بریدند چو خامش کرد کاکل را نغوله
خاصه هر شب جمله افکار و عقول نیست گردد غرق در بحر نغول