ناهب

معنی کلمه ناهب در لغت نامه دهخدا

ناهب.[ هَِ ] ( ع ص ) غنیمت گیرنده. غارت کننده. ( آنندراج ). نهب کننده. غنیمت گیرنده. ( فرهنگ نظام ). گیرنده. به زور گیرنده. غارت کننده. ( ناظم الاطباء ). چپوچی. غارت گر.اسم فاعل از نهب است. رجوع به نهب شود :
جماش بدان دو چشم عیار
قلاش بدان دو زلف ناهب.انوری.

معنی کلمه ناهب در فرهنگ معین

(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) غارت کننده ، غنیمت گیرنده .

معنی کلمه ناهب در فرهنگ عمید

غارت کننده، غنیمت گیرنده.

معنی کلمه ناهب در فرهنگ فارسی

( اسم ) غارت کننده غنیمت گیرنده : اصول مهرتوطبع کرام راجامع نهیب کین توصبرلئام راناهب . ( عثمان مختاری .چا.همائی .۳٠ )

جملاتی از کاربرد کلمه ناهب

جماش بدان دو چشم عیار قلاش بدان دو زلف ناهب
مزاج جهان شد از آن روز فاسد یکی گشته قاتل، یکی گشته ناهب
ناموس عدل میر زمان مایه امان قانون جود ناهب کان واهب درم
‌دیوان فضل نظم بقا شاه انسی هرجان عنوان بذل ناهب‌ کان واهب ‌گهر
ببر کوشنده‌ایست ناهب جان چون خداوند گیرودار بود