نازکنان

معنی کلمه نازکنان در لغت نامه دهخدا

نازکنان. [ ک ُ ]( ق مرکب ) خرامان با ناز و عشوه. نازان :
سوی حوض آمدند نازکنان
گره از بند فوطه بازکنان.نظامی.

معنی کلمه نازکنان در فرهنگ عمید

در حال ناز کردن و عشوه گری.

معنی کلمه نازکنان در فرهنگ فارسی

( صفت ) با ناز و عشوه گری : سوی حوض آمدند نازکنان گره از بند فوطه بازکنان . ( نظامی )

جملاتی از کاربرد کلمه نازکنان

چون زخم رسید زخم از پرده دران او نازکنان کنار و من لابه‌کنان
بامدادان به چمن نازکنان می گشتی سرو یک پای ستاده به لب جوی بماند
ناله‌ام از شوق درت بر فلک می‌رود و نازکنان می‌رود
تا شدی نازکنان ساقی خونین جگران همه مستند ز جام می و من از نازت
آن پسر نازکنان می رود اندر ره من دلی افتاده در آن راهگذر می بینم
سوی حوض آمدند نازکنان گره از بندِ فوطه بازکُنان