معنی کلمه ناسوز در لغت نامه دهخدا ناسوز. ( نف مرکب ) نسوز. که نسوزد. که به آتش متأثر نشود. قائم النار: خاک ناسوز.پنبه ناسوز. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نسوز شود.
جملاتی از کاربرد کلمه ناسوز بس داغ که ناسوز نمودیم و درین باب گرمی به جز از مرهم کافور ندیدیم درد مرا به عیسی مریم چه احتیاج ناسوز گشت زخم، به مرهم چه احتیاج