ناشمار

معنی کلمه ناشمار در لغت نامه دهخدا

ناشمار. [ ش ِ / ش ُ ] ( ص مرکب ) بی شمار. نامعدود. ناشمرده : به این دانه های ناشمار قسم ؛سوگندی است که بر سر سفره ضمن اشاره به قاب برنج یابر سر خرمن گندم با اشاره به دانه های گندم خورند.

معنی کلمه ناشمار در فرهنگ عمید

بی شمار، ناشمرده، شمرده نشده.

معنی کلمه ناشمار در فرهنگ فارسی

( صفت ) بی شمار نامعدود .

جملاتی از کاربرد کلمه ناشمار

نیمی از عمر ناشمار گذشت خواجه در فکر نیمه دگر است
فرایند برنولی یک فرایند تصادفی با زمان گسسته شامل دنباله‌ای شمارا یا ناشمار از متغیرهای تصادفی با احتمال‌های مستقل از هم می‌باشد.