معنی کلمه نارانده در لغت نامه دهخدا نارانده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مقبول. غیرمردود. که رانده و مطرود و مردود نیست. || نرانده. مقابل رانده. رجوع به رانده و راندن شود.
جملاتی از کاربرد کلمه نارانده ز صد گام نارفته یک گام را ز صد کام نارانده یک کام را گذشت از خون من نارانده شمشیر چه حکمت بود پیش از آشتی جنگ