ناخواستن

معنی کلمه ناخواستن در لغت نامه دهخدا

ناخواستن. [ خوا / خا ت َ ] ( مص منفی ) نخواستن.نطلبیدن. طلب نکردن. تقاضا نکردن. درخواست نکردن.

معنی کلمه ناخواستن در فرهنگ فارسی

نخواستن نطلبیدن .

جملاتی از کاربرد کلمه ناخواستن

گفتند: ناخواستن و برنا گرفتن توانیم اما اگر فتوحی پدید آید نتوانیم که نگیریم.
و بعد از تقدیم این مقدمه گوییم مردم از کاینات است، و در فلسفه مقرر است که هر کاینی فاسد بود، پس هر که نخواهد که فاسد بود نخواسته باشد که کاین بود و هر که کون خود خواهد فساد ذات خود خواسته باشد پس فساد ناخواستن او فساد خواستن اوست و کون خواستن او کون نخواستن او، و این محال است و عاقل را به محال التفات نیفتد.
گر نخواهی دولت غمخوارهٔ کی بود ناخواستن را چارهٔ