معنی کلمه نادعلی در لغت نامه دهخدا
ناد علیاً مظهرالعجائب ، تجده عوناً لک فی النوائب...
نادعلی. [ دَ ع َ ] ( اِخ ) نامش علم الدین است و در تذکره مقالات الشعراء این بیت بدو نسبت داده شده است :
همچو سایه به قفا عمر سراپا گشتم
به من دلشده گاهی نگه ناز نکرد.
رجوع به مقالات الشعراء ص 796 شود.
نادعلی. [ دَ ع َ ] ( اِخ ) قریه ای است کوچک در افغانستان که بر جای خرابه های شهر تاریخی زرنگ به پا شده است. مصحح تاریخ سیستان آرد:
شهر زرنگ که مرکز داستانهای این کتاب [ تاریخ سیستان ] است حالا در نزدیک سرحد شرقی سیستان و جزء ملک افغانستان واقع است ، این شهر در هجوم تیمور خراب شد و در فتنه های ازبک و هرج و مرج اواخر عهد صفویه و انقراض ملوک سیستان از عمران افتاد و امروز در محل آن شهر قریه کوچکی است معروف به «نادعلی » و در جنب آن قریه تل بزرگی است و بر فراز آن تل هنوز آثار خرابه های ارگ زرنگ بر پا و قلعه و باروی کهن آن برجاست. ( حاشیه ص 22 تاریخ سیستان ).