نفریده

معنی کلمه نفریده در فرهنگ معین

(نَ دَ یا نِ دِ ) (اِمف . ) ۱ - نفرین کرده ، لعن شده . ۲ - ناپسند دانسته ، مذموم .

معنی کلمه نفریده در فرهنگ عمید

نفرین شده، لعن شده.

جملاتی از کاربرد کلمه نفریده

و آنچ میگوئی که سگ بخسّتِ طبع منسوبست، بدانک مردمِ دانا همیشه بچراغِ عقل عیبِ خویش جوید تا اگر عادتی نکوهیده و صفتی نفریده در نفسِ خود باز یابد ، آنرا بجهد و تکلّف دور کند، چنانک آن دزد دانا کرد. خرگوش پرسید : چون بود آن داستان ؟
«وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ (۱۷)» و نگه داشتیم آن را از هر دیوی نفریده‌ای.
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ» چون خواهی که قرآن خوانی، «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ (۹۸)» استعاذت کن بخدای تعالی از دیو نفریده «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا» که او را دسترسی نیست بر ایشان که گرویده‌اند، «وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (۹۹)» و بخداوند خویش پشتی دارند.
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (۱۰) نفریده بادا آن دروغ زنان.
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها اللَّه گفت: بیرون شو از آسمان، فَإِنَّکَ رَجِیمٌ (۷۷) که تو نفریده‌ای و رانده.
قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ (۴) نفریده و کشته باد خداوندان آن کنده.
قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ موضع قسم است میگوید: نفریده و کشته باد اصحاب اخدود که مؤمنان را می‌رنجانیدند و بعذاب آتش ایشان را تعذیب همی‌کردند.