معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 258
- گل بهار اتابک
- زرد چشم
- زرد چهر
- زرد چوب
- گل بهی
- زرد گل
- گل بی فرمان
- نوش اذر
- نوش افرین
- نوش امیغ
- نوش اور
- نوش اگین
- نوشت ابزار
- داد و فریاد کردن
- داد و هی ی
- داد چیزی دادن
- دادار کردن
- دادخواه شدن
- دادرسی کردن
- ازگار
- اس باد
- اس بری
- ابراهیم بن حمزه
- اس خانه
- ابراهیم بن سنان
- سرف سرف
- عسل دادن
- عسل درخت زیتون
- ذوحیاتین
- عسل زا
- عسل زنجبیل
- ذور
- عسل زیتون
- عسل قصب
- عسل لبنی
- عسل پالوده
- عسل چین
- ذوع
- ابوبکر بن ابی شیبه
- ابوبکر بن حسن بن علی
- دیوث
- تخت ابنوسی
- تخت ارای
- تخت ازمای
- رب
- تخت حاجی بیک
- تخت رود
- ژوان ژوان
- پهن دوش
- ژوستن اول
- پهن شانه
- پهن سینه
- پهن پشت
- پهنه کلا
- پو گرفتن
- پی تان
- پی تانه
- پی سپر کردن
- سیگار فروشی
- پی غلط افشردن
- پی غلط
- پینه زده
- پیوند بست
- حسین حائری
- حسین حمامی
- حسین خالص
- اغازه
- اغازگر
- اغازی
- اغازیان
- اغازیده
- اغال
- لب اشکن
- اغراق گو
- لب برگردان
- واسطه ٔ عقد نجوم
- واسع المغفره
- لب ترشی
- لب ترکاندن
- واصف ایرانی
- واصف جان
- واصل بن الاحدب
- لب جستن
- کانی گوهر
- کاه انبار
- کاه دزد
- مساهلت
- کاه ربای
- کاه ری
- کاه زن
- کاه کن
- نیک مخبر
- نیک وفا
- نیک گمان
- نیک گو ی
- مساک
- نیک یاد
- مسبحه
- مسبه
- نیکا نیکا
- نیکو اعتقادی
- نیکو اعضا
- نیکو بالا
- نیکو بدن
- دیاستاز
- دیاسه
- مضاض
- مضافا
- مضربه
- مضطربه
- مضعف
- مضلع
- مضم
- قیام الدین
- رباط محمود
- غید
- غیرت کرمانشاهی
- غیرتمندی
- پرس بی پی تک
- حرت
- حردانی
- حردی
- حرز یمانی
- حرسی
- غیابا
- غیاث شاه
- سقاواز
- حلوا پزی
- شره شره
- حتش
- حتک
- حج خریدن
- جمال کندی
- جمالیه
- جمانه
- جمری
- خلد پیکر
- خلعه دوز
- خلف بانو
- خلف صدق
- خلفای بنی امیه
- خلفای فاطمی
- خلفیه
- خلق الساعه
- لله لی
- بهنه
- بهوت
- بهون
- بواطنه
- بوته بر بوته
- بودباش
- قاضی قطب الدین
- قاضی قوام الدین
- قاضی مجدالدین
- قاضی منشی
- قاضی میر حسین
- قاضی ولی
- ابوالعریان
- ابن حمدان
- ابن دقیق العید
- ابن رباح
- ابن زباله
- ابن ساعی
- ابن سباع
- ابن سبعین
- تعقد
- رسوا شده
- رسوا گشتن
- رسوای
- رسولیان
- رسولیون
- رسپینا
- خوار زار
- خوار مایه
- خوار و حقیر
- خوار و ذلیل
- خوار و زار
- خوار کرده
- خوار کننده
- خیری زرد
- خیز و خفت
- خیزنده
- خیزه
- خیس خورده
- خیسیده
- خیشی
- خیط ابیض
- خیط شعاع
- زه اباد
- ارغن
- ارغنون زن
- ارغوان بار
- ارمس
- ارمش
- ارمله
- حدول
- حدیج
- شکسته سلاح
- شیرینی سازی
- صف شکوف