خیزنده. [ زَ دَ / دِ ] ( نف ) خیزکننده. جهنده. || برپای خاسته. بلند شونده. || لغزنده. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نوعی از بازی کودکان که بتازی زحلوفه گویند و آن چنان است که کودکان بر توده خاک تر می نشینند و دست از خود برداشته فرو می لغزند. ( ناظم الاطباء ). رمزک. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه خیزنده در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جهنده جست زننده . ۲ - آنکه از زمین بلند شود و بپا ایستد .
جملاتی از کاربرد کلمه خیزنده
چون راست رود دولت مادام نپاید افکنده و خیزنده بود دولت مادام