تخت رود

معنی کلمه تخت رود در لغت نامه دهخدا

تخت رود. [ ت َ ] ( اِخ ) در چهارفرسخی میانه جنوب و مشرق آباده است. ( از فارسنامه ناصری ).

معنی کلمه تخت رود در فرهنگ فارسی

در چهار فرسخی میان. جنوب و مشرق آباده است .

جملاتی از کاربرد کلمه تخت رود

(عـرش ) بـه معنى تخت پايه بلند است و گاه به سقف و داربست نيز اطلاق مى شود،اين كلمه هنگامى كه در مورد پروردگار به كار مى رود به معنى (مجموعه عالم هستى )است كه در حقيقت تخت حكومت و فرمانروائى او محسوب مى شود
سرم زیر فرمان شاهی نیارد نه تختی نه گاهی نه رودی نه جامی
در قسمت ۶ و ۷ از فصل ۱۹ سه مجری برنامه به همراه تیم تخت گاز به آفریقا رفتند تا سرچشمه اصلی رود نیل را پیدا کنند. در این برنامه ویژه این سه نفر از کشورهایی همچون رواندا و تانزانیا گذر کردند.

كابينه شيطان  شيطان هم مانند شهروندان كشورها رئيس جمهور، دولت و كابينه اى دارد. و كابينه اومركب از بيست نفر است . كارهاى خود را با كمك آنها انجام مى دهد. براى هر كارى وزيرىتعيين كرده ، به انحراف كشيدن مردم را به آن كابينه سپرده است . افراد كابينه اش ازفرزندان خود او هستند. در هر صبح و شام تخت خود را مى گذارد و بر آن مى نشيند، افرادكابينه دورش جمع مى شوند، او هم دستورهاى لازم را به آنها مى دهد، هر كس در پىماءموريت خود مى رود. 

پروپرتیوس با غرور و لذت، شرح شامهایی را که در اسکویلینوس، در کنارهٔ رود تیبر، خورده بود و شراب لسبوس را که در جامهای تراشیده به دست هنرمندان نوشیده بود، و «گویی بر تخت، در میان زنان شادمان می‌نشست» و کشتی‌ها را که بر رودخانه، از زیر پای ایشان می‌گذشتند، تماشا می‌کرد، وصف کرده‌است.
فریدون که بگذاشت اروند رود فرستاد تخت مهی را درود