لله لی
معنی کلمه لله لی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه لله لی
المنة لله که به هر درد فراق چشمم نشد از خیل خیالت محروم
دل پر آتشم اندر خم زلفین تو ماند حاش لله که آهنگ زیان تو کند
یک تن و چندان جراحت حاش لله کاینقدرها بوستان را گل نروید چرخ را اختر نباشد
حاش لله که کنم از تو شکایت، اما می توان خورد غم ما قدری بهتر ازین
حاش لله ایش شاء الله کان حاکم آمد در مکان و لامکان
دامن آلاید هوسناکی اگر حاش لله گر بود تقصیر عشق
مکن منع از گرستن عاشقان را حسبة لله میفشان آستین بر دیده خون دلافشانان
شکر لله شدم بلنداقبال تا به پای تو شد فدا دل من
پیرا بده انصاف گرت می بدهد راه با زرق نیامیخته لله و فی الله
لله الحمد که در خانهٔ ما حرفی نیست که بهار است و کتابست و کتابست و بهار