پهن سینه

معنی کلمه پهن سینه در لغت نامه دهخدا

پهن سینه. [ پ َ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) دارای سینه گشاده و فراخ. دارای صدری عریض.

معنی کلمه پهن سینه در فرهنگ فارسی

( صفت ) دارای سین. گشاده و فراخ دارای صدری عریض .

جملاتی از کاربرد کلمه پهن سینه

پرنده‌ای است از خانواده مرغابیان و سرده عروس‌مرغابی‌ها است. مرغابی با جثه بزرگ و غازمانند که از دور سیاه و سفید به‌نظر می‌آید. به وسیله سر و گردن سیاه مایل به سبز، بدن سفید، نوار سینه‌ای پهن بلوطی رنگ، و یک نوار طولی تیره در وسط سطح شکمی تشخیص داده می‌شود.
سینه ای پهن تر از دشت قیامت دارم داغ در پهلوی هم، خیمه چرا تنگ زده است؟
در سینه پهن، قفسه سینه از جلو به عقب فشرده و کتابی به نظر می‌رسد.
نئاندرتال‌ها نسبت به انسان‌های امروزی جثه‌هایی تنومندتر و پُرتر، قفسهٔ سینه‌ای پهن‌تر و بشکه‌ای‌شکل؛ لگن‌هایی پهن‌تر و ساعد و جلوی پاهایی به نسبت کوتاه‌تر داشتند.
گونهٔ اول: کپورماهی کور ایران، با نام علمی «Iranocypris typhlops» از خانوادهٔ کپورماهیان است. این گونه که ۴ تا ۵ سانتی‌متر طول دارد دارای دو جفت سبیلک است که یک جفت آن روی لب بالا و جفت دیگر در گوشهٔ دهان قرار دارد. سر این ماهی تا حدودی پهن است و هیچ اثر خارجی از چشم در آن دیده نمی‌شود. رنگ ماهی در حالت زنده صورتی است. تعداد کمی پولک در پشت بالهٔ سینه‌ای آن وجود دارد. دندان‌های حلقی دو ردیفه و مخروطی شکل هستند.
داغ این است که در سینه من پهن شده است لاله آن نیست که در دامن صحرا باشد
چو بگذشت از عمر او بیست سال پهن کرد سینه قوی کرد یال