داد و فریاد کردن

معنی کلمه داد و فریاد کردن در لغت نامه دهخدا

داد و فریاد کردن. [ دُ ف َرْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ، اِ مرکب ) داد و بیداد کردن. هیاهو کردن. داد و فریاد راه انداختن.

معنی کلمه داد و فریاد کردن در فرهنگ فارسی

داد و بیداد کردن

جملاتی از کاربرد کلمه داد و فریاد کردن

باروز در وزن ۷۹ کیلوگرم کشتی آزاد قهرمانی کشتی جهان ۲۰۲۱ اسلو شرکت کرد، او در این مسابقات سم برمیش از کانادا، بولات ساکایف از قزاقستان، رادیک ولی‌یف از روسیه و ریوکی یوشیدا از ژاپن را شکست داد و به فینال رسید. وی در فینال محمد نخودی از ایران را شکست داد و مدال طلا را بدست آورد.
ملک با راستی باید ملک با داد و دین باید ملک باید که اندر هر طریقی نکته دان باشد
خوشا کرشمه آن یار، دوش زاری من به دیده برشکن داد و شرمسار نشد
ندادی داد و اندر چاه ماندی اگرچه خویشتن آگاه ماندی
هرآن کس که با داد و روشن دلید از آمیزش یکدگر مگسلید