مضطربه

معنی کلمه مضطربه در لغت نامه دهخدا

( مضطربة ) مضطربة. [ م ُ طَ رِ ب َ ] ( ع ص ) ( اصطلاح فقه ) زنی را گویند که عادت ماهانه خود را فراموش کرده باشد یا آنکه عادت معینی نداشته باشد و یا در هر ماه مکرر عادت شود و وقت معینی نداشته باشد و یا در هر ماه عدد ایام یا مدت قاعدگی آن متفاوت باشد. ( از فرهنگ علوم تألیف سجادی ).

معنی کلمه مضطربه در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - مونث مضطرب . ۲ - زنی که عادت زنان. خود را فراموش کرده باشد یا زنی که عادت معین نداشته باشد و یا در هر ماه مکرر عادت شود و وقت معین نداشته باشد و یا در هر ماه عدد ایام ومدت قاعدگی وی متفاوت باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه مضطربه

و اگر در يك مورد يا در مواردى با گناه مواجه شود و مرتكب نگردد مى گويند عصمتالهى شاملش گرديده ، آن وقت عصمت را به قوه اى معنا مى كنند كه ميان آدمى و گناهحائل مى شود، و وقتى اثر خود را مى بخشد كه ساير قواى آدمى را كه انسان مجهز بهآن است باطل كند (مثلا شهوتش از نوك انگشتانش بريزد) و خلاصه آدمى را ناچار و مضطربه كار نيك و يا ترك گناه نمايد، غافل از اينكه معناى عصمت اين نيست و چنين عصمتى ،بارك اللّه ندارد. آرى ، فعلى كه انسان از روى جبر و اضطرار انجام دهد نه حسن دارد،نه جمال ، و نه ثواب . توضيح بيشتر اين بحث محتاج به تتمه اى است كه در بحثىجداگانه به زودى ايراد مى گردد - ان شاءاللّه .
و اما اگر عادت معلومى نداشته باشد نه از حيث وقت و نه از حيث عدد به اين معنا كه يااولين بار باشد كه خون مى بيند و يا مضطربه وقتى و عددى باشد و يا وقت و عددعادتش را فراموش كرده باشدكه در اينصورت اگر رنگ خون مختلف باشد بعضى روزهاسياه و يا سرخ باشد و بعضى روزها زرد رنگ بايد براى تشخيص حيض همين صفات رامعيار قرار دهد هرچند روزى كه خونش صفت حيض را داشته قرار دهد و مابقى را استحاضهالبته به شرطى كه خون داراى صفت حيضيش كمتر از سه روز و يا بيشتر از ده روزنباشد و نيز به شرطى كه بعد از خون داراى صفات استحاضه و كمتر از ده روزشخونى ديگر داراى صفات حيض معارض با حيض قبليش نديده باشد(مثل كسيكه تا آخر پنج روز خون سياه رنگ ديده و پنج روز خون زرد رنگ و بعد ازآن 5روز خون سياه رنگ ديده باشد.
نفس مطمئنه ، علوم و معارف را مى گيرد. نفس مضطربه ، به جايى نمى رسد. شخصپريشان خاطر، عالم نمى شود. هم واحد مى خواهد. اصولاتعقل با تعلق جمع نمى شود.