نیکو اعتقادی

معنی کلمه نیکو اعتقادی در لغت نامه دهخدا

نیکواعتقادی. [ اِ ت ِ ] ( حامص مرکب ) ایمان. خوش عقیدتی. حسن عقیدت. اخلاص : خداوند عالم را از دینداری و نیکواعتقادی و دانش و عدل کی بدان آراسته است برخورداری دهاد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 34 ). نیکواعتقادی مردم و اکرام و اشفاق ایشان درباره او و سادات علویه به قم بازگشت. ( تاریخ قم ص 29 ).

معنی کلمه نیکو اعتقادی در فرهنگ فارسی

ایمان خوش عقیدتی ٠ حسن عقیدت ٠ اخلاص ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نیکو اعتقادی

بدان که چنان که معنی توانگری آن باشد که اعیان مال ملک وی باشد و اندر تصرف و قدرت وی بود، معنی احتشام و خداوندی جاه آن بود که دلهای مردمان ملک وی بود، یعنی مسخر وی باشد و تصرف وی اندر آن روان بود. و چون دل مسخر کسی باشد تن و مال تبع آن باشد و دل مسخر کسی نشود تا اندر وی اعتقادی نیکو نکنند، بدان که عظمت وی اندر دل فرود آید به سبب کمالی که اندر وی بود یا به علم یا به عبادت یا به خلق نیکو یا به قوت یا به چیزی که مردمان آن را بزرگ دانند. چون این اعتقاد کنند، دل مسخر شود و به طوع رغبت طاعت وی دارد و زبان را بر مدح و ثنا دارد و تن را بر خدمت دارد و وی را برآن دارد که مال فدا کند تا همچنان که بنده مسخر مالک باشد وی مرید و دوست و مسخر نام و جاه بود، بلکه مسخری بنده به قهر باشد و مسخری وی به طوع و طبع.
هیچ عاقل این کند جز آنکه یکسو افکند اصل نیکو اعتقادی، رسم نیکو محضری