حلواپزی. [ ح َ پ َ ] ( اِ مرکب ) دکان حلواپزی : در آن حلواپزی کرد آتش نرم که حلوا را بسوزدآتش گرم.نظامی.بحلواپزی صد کس آتش کند بحلوا دهان را یکی خوش کند.نظامی.|| ( حامص مرکب ) شغل و کار حلواپز.
معنی کلمه حلوا پزی در فرهنگ فارسی
۱ - شغل و عمل حلوا پز . ۲ - ( اسم ) دکان حلوا پز
جملاتی از کاربرد کلمه حلوا پزی
تا پزی در دیگ سر سودای سود کی چشی هرگز تو از حلوای عشق