قیام الدین

معنی کلمه قیام الدین در لغت نامه دهخدا

قیام الدین. [ مُدْ دی ] ( اِخ ) شاعر اصفهانی ، متخلص به حیرت. رجوع به حیرت شود.

معنی کلمه قیام الدین در فرهنگ فارسی

شاعر اصفهانی متخلص به حیرت

جملاتی از کاربرد کلمه قیام الدین

سربداران نام جنبشی ایرانی‌تبار و فارسی زبان ایران در سده هشتم هجری خورشیدی بود که به یکصد و بیست سال چیرگی مغول‌ها بر ایران پایان دادند ، سربداران نام جنبشی مردمی در روستای باشتین و سبزوار خراسان بود که علیه ستم و تعدی فرمان‌روایان مغول و عاملان آنان با شعار «سر به دار می‌دهیم تن به ذلت نمی‌دهیم» ایجاد شد. تلاش و پیگیری رهبران این قیام به تشکیل یک حکومت مستقل ملی و شیعه‌مذهب ایرانی در خراسان انجامید. مهم‌ترین ویژگی‌های این حکومت تنفر و انزجار از عناصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع دوازده‌امامی بود. رهبر مذهبی سلسله سربداران شیخ حسن جوری و مهم ترین رهبر سیاسی این سلسله سلطان وجیه الدین مسعود بود.