ابن ساعی

معنی کلمه ابن ساعی در لغت نامه دهخدا

ابن ساعی. [ اِ ن ُ ] ( اِخ ) تاج الدین ابوطالب علی بن انجب بن عثمان بغدادی. مورخ و ادیب مشهور. او کتابدار مستنصر عباسی بود و ادب از ابن نجار فراگرفت و کتابهای بسیار در تاریخ کرد، از آنجمله است : اخبارالخلفاء و آن در مصر به طبع رسیده. اخبارالمصنفین. اخبارالحلاج. اخبار قضاة بغداد. اخبارالوزراء.اخبار الرُبط و المدارس. طبقات الفقهاء. المقابرالمشهوره. و از همه بزرگتر تاریخ او مشهور به تاریخ ابن ساعی است در سی مجلد. وفات او674 هَ.ق. بوده است.

معنی کلمه ابن ساعی در فرهنگ فارسی

مورخ و ادیب مشهور او کتابدار مستنصر عباسی بود

جملاتی از کاربرد کلمه ابن ساعی

سلطان محمد در سال ۶۰۳ قمری / به جبران کمک‌های گورخان ترمذ را به عثمان خان واگذار کرد که از فزون‌خواهی آنان در خراسان نیز جلوگیری کند. اما منابع در این باره سکوت کردند. مورخانی چون ابن اثیر، ابی الفداء و ابن ساعی اولین نبرد خوارزمشاه علیه قراختاییان را در سال ۶۰۴ قمری / ۱۲۰۷ میلادی می‌دانند که منجر به اسارت سلطان خوارزمشاه گردید. ابن اثیر می‌نویسد: «سلطان محمد از خوش‌اقبالی، در طی اسارت شناخته نشد و موفق به نجات خویش گردید.» این شکست باعث شد امپراتوری خوارزمی دچار بحران شدیدی شود از جمله شورش امیرکزلیک در نیشابور، ملک تاج‌الدین علی شاه در طبرستان، شورش هرات و محاصره آن که از مدتی پیش از شکست آغاز شده بود.