معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 257
- تنویل
- بشتاسف
- بشبه
- تحمیل واقع
- پادشه پسر
- اطل
- صید یاب
- صید یوز
- صیدان
- صیدعلی
- غنچه خسپ
- غنچه دهن
- غنچه گشتن
- تاریک نشان
- تاریکی غلیظ
- تازه جنگ
- تازه گردانیدن
- تاسونی
- تاشر
- تاشکنت
- تاشکندی
- صیره
- کوه شهری
- صیع
- تیباش
- صیغه شدن
- کوه لنگر
- کوه نشین
- پس خم گرفتن
- پس خواستن
- پس دوزی
- پس سر نمودن
- پس سن نیوس نیگر
- پس فرداشب
- پس فروختن
- پس فکندن
- درون نشین
- درون کلا
- درونج
- درونگر
- صیقل دادن
- دروی
- درویش بقال
- دوشنه
- پیشین گاه
- علی ارزو
- علی ازاد
- دوش کردن
- دوشاب دل
- دوشنده
- کیفر دادن
- بهم تاختن
- تازه جانی کردن
- نقاب پوش
- بهمن یاری
- خرم دژ
- خط ببریده
- خان اندبیل
- خان تختی
- خان حصار
- خان سهامی
- دجو
- دحض
- دحو
- دختر خواندگی
- قزوینی شدن
- قس الناطق
- قسط تلخ
- قسط عربی
- قسطین لار
- خان قزی
- خان ولی
- جنبل
- جنبندگی
- خاندان باتو
- جنبیده
- جنتی
- جندا
- جدال کردن
- جدایی افشار
- اسلام لو
- اسلام مدار
- جدل داشتن
- اسلامبول مصطفی
- نوش چشمه
- نوش گوی
- نوشا
- نوشابه سازی
- نوشان
- نوشر
- حاذ
- نوشروان
- حاسوس
- حاضر الذهن
- حافظ ابراهیم
- قزل چشمه
- قزل کند
- نوشهر
- نوشیروان
- برگردنده
- برگزیننده
- برگشاد
- برگشودن
- برگماشته
- نعمت خان علی
- حس شامه
- حساب دادن
- حساب دان
- حساب نجوم
- حساب نیست
- حساب پس انداز
- حساب پس دادن
- حساب کتاب
- عالی اوازه
- عالی جعفری
- عالی ذکر
- ام زید
- ام زینب
- ام سعد
- ام سعید
- عالی سر
- لالو
- لامذهبی
- عالی مرد
- لطائف
- خواری دادن
- خواری دیدن
- خواری پسند
- خوازه گر
- عالی و جمالی
- ام جابر
- ام جعفر
- ام ذر
- ام زمل
- ام زیان
- لهاک
- لهیا
- گل هم کردن
- گل هنگامه
- گل و گردن
- گل و گشاد
- گل و گوش
- گل و گیس
- گل وران
- گل ورزه
- گل ورن
- گل پاره گان
- عادت داشتن
- عصور
- عفریته
- عقب کشیدن
- غص
- فضل دادن
- نظاره شدن
- نخجیر دار
- نخجیر ساز
- نخست زاده
- نخستین انداز
- نظام اباد
- نخل ابراهیم
- نخل ارا
- نخل جت
- نخل زار
- ساریان
- ساغر زجاج
- سردار معظم
- سرندی
- سلطان جنید
- سیاحت نامه
- شسه
- شهرمیان
- باغ نایب
- باغ چین
- باغ گندم
- باغباد
- باغشجرد
- حد فاصل
- باغویه
- زشت منظر
- زشت کاری
- زشت کیش
- زعفران رنگ
- زعفران ریز
- زعفران زار
- حد متوسط
- زعفری
- حد ناقص
- قبرغه
- قبله گاه حاجت
- قبی
- حد و حصر
- حد کردن
- حداث
- گل بستان افروز
- گل بندان
- زرد برگ
- زرد رخش
- زرد رنگ
- زرد زمین
- زرد و ذلیل