واصف ایرانی

معنی کلمه واصف ایرانی در لغت نامه دهخدا

واصف ایرانی. [ ص ِ ف ِ ] ( اِخ ) میرزا محمدامین واصف ایرانی از شاعران است و شرح حال وی در «سفینه خوشگو» و در «نگارستان سخن » تألیف سید محمد صدیق حسن خان بهادر آمده است. ( از فرهنگ سخنوران خیامپور ).

معنی کلمه واصف ایرانی در فرهنگ فارسی

میرزا محمد امین واصف ایرانی از شاعران است و شرح حال وی در ( سفینه خوشگو ) و در ( نگارستان سخن ) تالیف سید محمد صدیق حسن خان بهادر آمده است .

جملاتی از کاربرد کلمه واصف ایرانی

نام حافظ، «محمّد» است اما براساس منابع نزدیک به روزگار او، نام و لقب «شَمسُ‌الدّین» و تخلص «حافظ»، تنها عنوان‌هایی است که در زمان حیاتش به آن‌ها خوانده می‌شده‌است؛ تخلّصِ «حافظ» به ادراکِ قلبی او از قرآن و آشنایی و انس صمیمانهٔ بازتاب‌یافته در اشارات و عبارات قرآنیِ منعکس در شعرش اشاره دارد. وجهِ دیگر لقبِ «حافظ»، «آوازخوان» است که در فرهنگِ ایرانی به‌کار رفته‌است؛ چنان‌که به‌گفتهٔ محمود واصفی در بَدایِعُ‌الْوَقایِع، در هراتِ روزگارِ پایانیِ تیموری، خوانندگان را «حافظ» می‌خوانده‌اند.
زین‌الدین محمود واصفی (زادهٔ ۸۹۰ هجری قمری مصادف با ۱۴۸۵ میلادی در هرات - متوفی بین ۱۵۵۱ تا ۱۵۶۶ میلادی) خاطره‌نویس، شاعر و تاریخ‌نگار ایرانی بود.