قاضی ولی
معنی کلمه قاضی ولی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه قاضی ولی در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه قاضی ولی
در سال ۱۹۸۵ در نوادا دو مرد جوان با نامهای جیمز ونس و ریموند بلکنپ ضمن پیمانی با یکدیگر برآنشدند تا همزمان خودکشی کنند. بههنگام شلیک گلوله، بلکنپ دردم جان باخت ولی ونس علیرغم آنکه سخت آسیب دید زنده ماند. خانوادهٔ قربانیان بر آن باور بودند که گروه هوی متال انگلیسی، جوداس پریست در این ماجرا مقصر اصلیاست. پس در سال ۱۹۹۰، دادخواستی بر این ادعا فراهم آوردند که آلبوم سال ۱۹۷۸ جوداس پریست طبقه آلوده دربردارندهٔ پیامهای نهانی، شامل عبارت «انجامش بده» در لابلای آهنگ «تو بهتر میتونی، از من بهتر» و پیامهای مختلف نهانی برگردانشده بوده که انگیزهٔ اقدام قربانیان بودهاست. پرونده از سوی قاضی بهدلیل نبود شواهد کافی از جاسازی پیامهای زیرآستانهای در آهنگها، مختومه اعلام شد و قاضی پرونده نیز چنین اظهارداشت: «پژوهش علمی ارائه شده ثابت نمیکند محرکهای زیرآستانهای، حتی اگر ادراک هم شوند، دستمایهٔ شکلگیری و سرعتبخشی اقدامی به این بزرگی شوند. عوامل دیگری جدای محرکهای زیرآستانهای توجیهکنندهٔ رفتار درگذشتگان بودهاند.» اعضاء گروه جوداس پریست نیز گفتند که اگر میخواستند فرمانهای زیرآستانهای را در آهنگهایشان بگنجانند که موجب مرگ هواخواهان آن شود که این امر برخلاف اصل تولید میبود و آنها ترجیح میدهند فرمان «صفحههای بیشتری از ما بخرید» را به جای آن درون آهنگهایشان وارد سازند.
تقی شهرام خود در توصیف در نامه خود نوشتهاست: «از اینجا منشأ این تبلیغاتی که در روزنامه خود سپاه علیه من راه انداختهاند! که البته شنیدهام و ندیدهام، ولی جالب است که آنها از یک طرف زندان بان، از طرف دیگر بازجو و قاضی تحقیق و از طرف دیگر رقیب سیاسی ایدئولوژیک من هستند!» (پیکار، ش۶۶، ص ۸)
بهگفتهٔ غلامرضا ورهرام دربار اصولاً بهدنبال نفوذ علما و احترام نسبت به آنان بود. در تبریز نیز چنین بود؛ اما با اینکه عباس میرزا — به نقل معروف — فرایض دینی خود را انجام میداد، ولی ظاهراً رابطهاش با علمای تبریز نزدیک نبود و بیش از علاقه به مذهب، به مسائل آنی و عملی دلبستگی داشت. او به نماز جمعه در مسجد جامع تبریز میرفت، و در هر شب جمعه به دعوت او علما بایست در یکی از مساجد تبریز دربارهٔ چگونگی اجرای شریعت تشکیل جلسه میدادند و هر جدال فیصلهنیافته برای داوری نهایی به این جلسات ارسال میشد. او تلاش کرد تا قاضیان شریف و شایسته در دادگاههای شرع حضور داشته باشند و در این رابطه حاجی میرزا علیاصغر و حاجی میرزا مهدی معتمدان وی بودهاند. دیوانخانهای تازه در تبریز بنیان گذاشت که قضات آن در دیگر شهرهای آذربایجان مشغول شدند و تصویب ارزیابیهای مالیاتی نیز به این دیوانخانه سپرده شد. او توجه ویژهای به اقلیتهای مذهبی داشت و در پی تأمین حقوقِ منظور در شریعت برای ایشان بود و برای این کار با علما همکاری میکرد. وی بیش از پیش از مسیحیان آذربایجان و قفقاز حمایت کرد که این کار احتمالاً بهخاطر کاستن از جلوهٔ روسیهٔ تزاری بود.
در یک روز جمعه، دادگاه شخصی را به مرگ محکوم کرد. قاضی به زندانی محکوم گفت: «ظهر یکی از روزهای هفتهٔ آینده، حکم اعدام تو اجرا خواهد شد، ولی ما آن روز را برای تو مشخص نخواهیم کرد و تو هرگز قبلاً از آن روز اطلاع پیدا نخواهی کرد و فقط شش ساعت قبل یعنی صبح روز اجرای حکم موضوع را به تو اطلاع خواهیم داد.»
بازجویی متقابل یکی از پایهترین ویژگیهای سیستم ترافعی است، زیرا که در نظام حقوقی مدنی رومی–ژرمنی اگر چه متهمان مجبور هستند که از خود دفاع کنند، ولی دفاعیه آنها به دست دادستان مورد بازجویی متقابل قرار نمیگیرد و لازم نیست که پیش از ارائه دفاعیات، به طور رسمی قسم بخورند. این ویژگی به مدافعین اجازه میدهد که نسخه خود از پرونده را ارائه کند بدون این که ترسی از قرار گرفتن در معرض بازجویی متقابل را داشته باشد. اگر چه، این بیشتر به این خاطر است که به جای دادستان، این قاضی است که متهم را مورد بازجویی و بازخواست قرار میدهد.
بغایت جُرمِ او بسیار باشد ولی قاضی فضلش یار باشد
وی در این مناظره توانست برتری خود را نسبت به سایر فقها دربار خلافت نشان دهد اما افرادی و بزرگانی مانند مالک بن وهیب قاضی مراکش، با ترغیب خلیفه به قتل وی به بهانه شورش کردن و به دست گرفتن قدرت توسط ابن تومرت، درصدد خلاص شدن از دست ابن تومرت بودند ولی سرانجام خلیفه علی بن یوسف در سال ۵۱۵ هجری، دستور اخراج وی و یارانش را از مراکش صادر کرد تا بدین ترتیب از دست وی خلاصی یابد. را مأمور مناظره با ابن تومرت کرد..
در دوران صفویه شیخالاسلام در خانه خود به دعاوی شرعی و امر به معروف و نهی از منکرات میرسید. طلاق شرعی را نیز در حضور او میدادند و ضبط مال غایب و یتیم اغلب به او رجوع میشد. آنها از زمان شاه عباس یکم به بعد در اصفهان ساکن شدند. شیخالاسلام از شاه همه ساله مواجبی در حدود ۱۱۰۰ تومان معادل ۲۲۰ میلیون تومان امروز داشت و مانند قاضی اصفهان با فرمان مخصوص شاه معین میشد. در مجلس، زیر دست صدر ممالک مینشست؛ ولی صدرها و شیخالاسلامها در مجالس میهمانی شاه حاضر نمیشدند؛ زیرا شاه در این گونه مجالس با میهمانان خود شراب میخورد و حضور علمای روحانی در آنجا مناسب نبود. نیکلا سانسون در کتاب خود، مقام شیخالاسلام را سومین مقام روحانی ایران دانسته و مینویسد که او سالی پنجاه هزار لیور (پول فرانسه در آن عهد) مقرری داشته تا در زندگی تنگدست نباشد و به رشوهگیری و حکم ناصواب دادن مایل نشود.