ابوبکر بن ابی شیبه
معنی کلمه ابوبکر بن ابی شیبه در دانشنامه اسلامی
ابوبکر بن ابی شیبه (م 235 ق) از راویان حدیث شیعه به شمار آمده، کتاب هایی نیز داشته، از جمله: کتاب الصلاة، الفرائض، الاوائل.
ابن حصین و احمد بن میثم راوی کتاب های او بوده اند، بعضی از علمای اهل سنت او را مورد وثوق شمرده اند. (دائرةالمعارف تشیع)
سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف.
جملاتی از کاربرد کلمه ابوبکر بن ابی شیبه
در سال ۱۳۹ ه.ق فردی از خاندان بنی امیه به نام عبدالرحمن داخل با کمک هوادارانش در اندلس به حکومت رسید و حکومت مستقل امویان را در قرطبه تأسیس کرد. یکی از امیران قرطبه، به نام عبدالرحمن سوم (۳۰۰–۳۱۶ قمری)، ادعای خلافت کرد و خود را خلیفهٔ اموی نامید. خلافت قرطبه در پی جنگ داخلی، معروف به فتنه اندلس، که میان خلیفههای اموی با فردی به وزیر اعظم به نام منصور بن ابی عامر و فرزندانش درگرفت، در سال ۴۲۲ فروپاشید.
شیعیان صرف صحابی بودن را منشأ فضیلت خاصی نمیدانند. آنها فضیلت افراد را بسته به درستی نیت، اعتقاد و عملکردشان در زمان محمد و بعد از وی میدانند؛ بنابراین معتقدند بسیاری از اصحاب بعد از مرگ او طبق دستورهای اسلام عمل نکردند. شیعیان معتقدند که پس از محمد علی بن ابی طالب باید به حکومت میرسید زیرا محمد در غدیر خم علی را جانشین و خلیفه خدا دانست. آنها اعتقاد دارند همهی کسانی که در روز غدیر خم شاهد اعلام خلافت بودند بعد از فوت محمد این واقعه را انکار کردند و خلافت را به ابوبکر سپردند. علمای شیعه کتابهای بسیاری دربارهٔ اصحاب نوشتهاند و صحابی بودن نه مدح است و نه ذم، و اصحاب مانند سایر مردم مورد قضاوت قرار میگیرند و اینگونه نیست که عدالت همگی آنها را به صورت پیشفرض قبول کنیم.
هشام دوم ((به عربی: ھشام الموید بالله)؛ ۹۶۶ – ۱۹ آوریل ۱۰۱۳)هفدهمین خلیفه دودمان اموی و سومین خلیفه امویان اندلس از سال ۳۶۶ تا ۳۹۹ هجری بود که بعد از مرگ خلیفه حکم دوم با کمک مادرش صبح بشکنجی و با همکاری منصور بن ابیعامر به خلافت امویان در اندلس رسید.
بسیاری از نزدیکانِ این گروه منافقان در جنگهای گذشته به دست علی بن ابیطالب کشته شده بودند و اعلام امارت و امامت چنین فردی ممکن بود که همراه عاقبتهای بدی باشد ولی در نهایت به اراده و وعده خدا آرامش در دل پیامبر قرار گرفت. به گزارش طباطبایی، با توجه به زمان نزول آیه و شرایط سیاسی اهل کتاب در آن زمان، امر مورد نظر مربوط به اهل کتاب نیست.
روز جهانی پرستار هرسال در روز ۱۲ ماه مه به منظور قدردانی از پرستاران در اقصی نقاط جهان گرامی داشته میشود. به این خاطر که زادروز فلورانس نایتینگل پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن در ۱۲ مه است، این روز بهعنوان روز پرستار انتخاب شده است. در ایران روز تولد زینب (سومین فرزند فاطمه و علی بن ابیطالب) روز پرستار و تقدیر از زحمات آنان شناخته میشود.
حسّان بن ابی سنان نزدیک اصحاب حسن بایستاد گفت بر شما چه سخت تر است گفتند ورع گفت بر من هیچ چیز آسانتر از آن نیست گفتند چونست گفت چهل سالست که از جوی شما آب سیر نخورده ام و چهل سالست حسّان پهلو بر زمین ننهاده بود بخواب و گوشت فربه نخورده بود و آب سیر نخورد چون فرمان یافت ویرا بخواب دیدند گفتند خدای با تو چه کرد گفت نیکست کار من ولیکن از بهشت مرا بازداشته اند بسبب سوزنی که فراخواستم و با خداوند ندادم.
معاویه بن ابی سفیان فرماندار شام پس از اینکه با مقاومت شدید مردم طرابلس مواجه شد نامهای به عمر نوشت و از او اجازهٔ ساخت ناوگان دریایی خواست تا به محاصرهٔ طرابلس شدت ببخشد. اما عمر که از هجوم دریایی نفرت داشت درخواستش را رد کرد. بعد از درگذشت عُمر، معاویه درخواستش را این بار به عثمان برای ساخت ناوگان دریایی برای تصرف جزیرهٔ قبرس تکرار کرد، ولی اینبار هم خلیفه گفت که باید به سیاستهای دفاعی کنونی التزام داشته باشد؛ ولی بعد از اینکه تهدید روم نسبت به سواحل شام افزایش یافت، عثمان با ساخت ناوگان دریایی موافقت کرد. همچنین فرمان داد که موالی مسلمان و هیچکس دیگری را به دریانوردی، بجز هنگامی که خود خواستند، وادار نکنند. با تأیید عثمان ناوگان دریایی در دریای مدیترانه ایجاد شد که به وسیلهٔ آن دو جزیرهٔ قبرس و رودس توسط مسلمانان تصرف شد، زمانی که جنگ دکل بین ناوگان مسلمانان و ناوگان رومیان درگرفت، مسلمانان شکست سنگینی به رومیان وارد آوردند تا ناوگان مسلمانان در دریای مدیترانه بدون رقیب باشد.
پس از وفات پیامبر اسلام در سال ششصد و سی و دو میلادی، معاویه به پیروی پدرش از بیعت با ابوبکر سرباز زد. بهانه معاویه و ابوسفیان این بود که ابوبکر از قبیلهٔ بنی تمیم است و خلافت باید از آن بنی هاشم یا بنی امیه باشد. سرانجام با اصرار هشام بن عمرو، ابوسفیان و پسرش راضی به بیعت با ابوبکر شدند. ابوبکر، یزید بن ابی سفیان و معاویه را به شام گسیل کرد. یزید، در آنجا موفقیت به دست آورد و دمشق فتح شد. یزید نیز به حکمرانی و ولایت دمشق برگزیده شد. عمر بن خطّاب، یزید را در حکمرانی دمشق ابقا کرد و فلسطین و نواحی اطراف آن را بر قلمرو وی افزود. در سال ۱۸ هجری قمری، یزید درگذشت و برادرش معاویه جای او را گرفت. با مرگ عمر بن خطاب، عثمان بن عفان نیز معاویه را در جای خود ابقا کرد. بدین ترتیب معاویه در زمان خلافت سه خلیفهٔ نخست، به تدریج در شام، قدرت و محبوبیت کسب کرد. در جریان محاصره عثمان با اینکه از طرف عثمان از معاویه خواسته شده بود به کمکش بیاید و فرصت چنین کاری هم برای معاویه وجود داشت در عین حال تعلل ورزید.
او در ۷۳۴ ق / ۱۳۳۳ م همراه فرزند بزرگ خود، شاه مظفر، عازم اردوی سلطان ابوسعید شد. سلطان ابوسعید از آنان استقبال ویژه ای کرد و مقرری سالانه ای، به مقدار صد هزار دینار، برایشان مقرر کرد و به امیر محمد لقب «امیرزاده»، به همراه کلاه و طبل و درفش، بخشید. این احترام ابوسعید و هدایایش به آل مظفر باعث حسادت بسیاری از یزرگان دولت شد. ابوسعید در زمستان همان سال روانهٔ بغداد گشت و امیر محمد نیز به عزم زیارت مرقد علی بن ابی طالب همراه او رفت، و پس از زیارت مرقد آن حضرت در نجف، از سلطان اجازه خواست به یزد برگشت.
در دورهٔ خلافت عثمان گزارشهایی از حضورِ حسن مجتبی در سپاهِ مسلمانان برای نبردهای طبرستان و مناطق داخلی ایران در سال ۳۰ ه.ق/۶۵۱ م وجود دارد، اما در صحت آنها تردید است. ابن اسفندیار تاریخدان مسلمان، روایت میکند که حسن مجتبی در زمان خلافت عمر بههمراه عبدالله بن عمر و لشکری از کوفیان، در لشکرکشی به سمت آمل در طبرستان حضور داشته است. ویلفِرِد مادِلُونگ بر این باور است که علی بن ابیطالب احتمالاً میخواسته است که حسن مجتبی را در سن جوانی با امور جنگی آشنا کند و به تجربیات جنگیاش بیفزاید. بعضی محققان شیعه مانند قُرَشی و حسینی، این گزارشها را پذیرفتهاند و در توجیه آنها مطالبی گفتهاند، اما مرتضی عاملی با توجه به اختلافات دربارهٔ فتوحات دورهٔ خلفای راشدین، ماجرا را مورد تردید دانسته و دلایلی در عدم صحت آنها آورده است. بهگفتهٔ مادلونگ در ایرانیکا، در قضیهٔ اجرای حد شرعی بر روی ولید بن عُقبَه بهعلت شُربِ خَمر در زمان عثمان، وقتی علی به حسن گفت که زدنِ چهل ضربه شلاق را برعهده بگیرد، حسن نپذیرفت. علی حسن را سرزنش کرده و این کار را به برادرزادهاش، عبدالله بن جعفر سپرد.
معرفت معتقد است که در روایات تفسیری، بررسی محتوایی در درجه اول اهمیت قرار دارد و حدیثی که از محمد یا یکی از امامان شیعه یا حتی فردی از دانشمندان صحابه یا بزرگان تابعین، اگر شناخت ما را نسبت به موضوع و ابهام آیه افزایش دهد یا برطرف نماید، این مطلب گواهی بر صدق و درستی آن حدیث است. البته وی صحابه را تنها کسانی میداند که پس از وفات محمد، از اسلام رویگردان نشده و حتی با ولایت علی بن ابیطالب همراه بودهاند.
شیخ گفت معاویة بن ابی سفیان گفت جایی کی تازیانه کفایت بود شمشیر را کار نفرماییم کی اگر میان من و همۀ خلق مویی بود آن موی هرگز گسسته نگردد بدانکه چون ایشان بکشند من فرو گذارم و چون ایشان بگذارند من بکشم.